بررسی فقهی پوشش افراد از دیدگاه قرآن کریم و احادیثwordفهرست مطالب عنوان شماره صفحه 1-3- ضرورت اهداف و اهميت موضوع4 1-7- مروري بر ادبيات و پيشينه تحقيق8 1-8- تعريف واژهها و اصطلاحات13 3-1- حدود پوشش از نظر فقهای پیشین شیعه22 3-2- حدود حجاب در روابط زن و مرد26 3-4- کیفیت پوشش سراسری و شرایط آن31 3-5- آیات مربوط به كيفيت ارتباط با نامحرم36 3-8- بازتاب رعایت حدود پوشش مناسب48 4-2- فلسفه تائید اسلام بر مسئله حجاب56 4-4- فلسفه حجاب از دیدگاه موافقان حجاب58 4-5- فلسفه حجاب از دیدگاه مخالفان59 4-6-1 فلسفهی فردی حجاب و پوشش60 4-6-2 فلسفه اجتماعی حجاب و پوشش61 4-8- فلسفه حجاب از دیدگاه مسلمانان63 4-11- فلسفه تفاوت پوشش زن و مرد67 4-12- فلسفه حجاب و افزايش التهاب69 چكيده حجاب فيزيكي بدن، همان محوري است كه مورد توجه اكثر علما و فقها بوده است، اين بخش از حجاب محسوس ترين و ملموس ترين بُعد مي باشد. در پایان نامه حاضر، پوشش وحجاب از دیدگاه قرآن كريم مورد بررسی قرار گرفته كه در ابتدا به پيشينه و مفاهیم مختلفي درباره پوشش وحجاب اشاره شده است، سپس ازموضوعات زیر سخن رفته است: حدود پوشش زن و مرد، فلسفه پوشش كه در قرآن كريم چون سوره هاي احزاب و نور به اين بعد از حجاب با عنوان خمار و جلباب تاكيد ويژه شده است. در پايان نتيجه حاصل از دامنه تحقيق كه از طريق منابعي چون تفحص درسور قرآن كريم و بررسي پايان نامه هايي كه در زمينه پوشش و حجاب كار شده اند را ذكر نموده ايم. واژگان کلیدی: حجاب، خمار، جلباب فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- مقدمهپوشش در کلام الله مجيد در سوره هاي نور و احزاب به صراحت و وضوح تبيين شده است. «در اين آيات شريفه حدود پوشش، آثار و کارکردهاي آن بيان گرديده است؛ در حقيقت، پوشش زن ومرد مسلمان به فتواي همه ي مراجع معروف تقليد در اين زمان يکي از ضروريات دين است.» لزوم پوشيدگي براساس شش دليل قطعي قابل اثبات است که هر يک به تنهايي براي اثبات ضرورت پوشش کافي است: - قرآن کريم، روايات شريفه، سيره ي اهل بيت عليه السلام، براهين عقلي، فطرت و طبيعت انساني و تاريخ. نکته مهم در بررسي پوشش از نظر دين مبين اسلام، اين است که نگرشي مطابق با فطرت و هويت حقيقي زنان است که نه تنها يک بُعدي نبوده، بلکه همهي ابعاد و جوانب شخصيت زن ومرد مسلمان در بُعد مادي و معنوي را مدّ نظر قرار داده است. از اين روي در اين پایانامه، پوشش از ديدگاه قرآن کریم مورد بررسي قرار گرفته است. بدون شك، پوشش زن در برابر مردان بيگانه، يكي از ضروريات دين اسلام است. قرآن كريم ميفرمايد: «و به بانوان باايمان بگو چشمهاي خود را فروپوشند و عورتهاي خود را از نگاه ديگران پوشيده نگاه دارند و زينتهاي خود را، جز آن مقداري كه ظاهر است، آشكار نسازند و روسريهاي خود را بر سينه خود افكنند و زينتهاي خود را آشكار نسازند؛ مگر براي شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، پسر خواهرانشان، زنان همكيششان، كنيزانشان و مردان سفيهي كه تمايلي به زنان ندارند و كودكاني كه از امور جنسي بياطلاعند و پاهاي خود را بر زمين نكوبند تا زينتهاي پنهانشان آشكار شود و همگي به سوي خداوند توبه كنيد اي موءمنان؛ باشد كه رستگار شويد». افزون بر آن، در آيات ديگر، پوشيدگي كامل اندام، نيك و شايسته، با وقار و بدور از تحريك سخن گفتن و دوري از آرايشهاي جاهليت نخستين،توصيه شده است. در روايات نيز پوشيدن جامه بدننما و نازك نزد نامحرم، آرايش و استعمال عطر در خارج از خانه اختلاط فساد برانگيز زن و مرد، دست دادن و مصافحه با نامحرم و تشبه به جنس مخالف منع شده است و مردان با غيرت، به هدايت و كنترل همسر و دختران، عفّت نسبت به زنان مردم و دوري از چشمچراني توصيه شدهاند. پس معلوم شد كه تفاوت اساسي حجاب اسلامي با حجاب اديان گذشته، در اين است كه اسلام وجوب پوشش زنان را متناسب با شئونات انسان، با تعديل و نظم مناسب و به دور از افراط و تفريط، سهلانگاري مضرّ يا سختگيري بيمورد به جامعه بشري ارزاني داشته است. حجاب اسلامي همچون حجاب مورد توصيه پاپها، به معناي حبس زن در خانه يا پردهنشيني و دوري از شركت در مسايل اجتماعي نيست؛ بلكه بدين معناست كه زن در معاشرت خود با مردان بيگانه، موي سر و اندام خويش را بپوشاند و به جلوهگري و خودنمايي نپردازد تا در جامعه، غريزه آتشين جنسي تحريك نگردد؛ بلكه در محيط خانواده، اين غريزه به صورت صحيح ارضا گردد. 1-2- بيان مساله از دیدگاه اسلام حفظ عفت و پاکدامنی نقش تعیین کننده ای در سالم سازی جامعه اسلامی دارد و حتی حفظ جایگاه و منزلت زن به حفظ و عفت او برمی گردد، اما نقطه مقابل یکی از راههای اساسی دشمن جهت ضربه زدن به اسلام و ترویج و حمایت از بی بندباری و مقابله با عفاف و حجاب است.بی گمان بد حجابی و بی حجابی از دیدگاه شرع مقدس حرام بوده و از مصادیق منکر محسوب می شود و نهی از آن به ضرورت دین و مذهب واجب است و بسیاری از فقها به وجوب نهی از منکرات تصریح نموده اند.منظور از این تحقیق بیان پوشش درکلام قرآن که در سوره های نور و احزاب به صراحت و وضوح تبیین شده است. و نیز حدود پو شش، آثار و کارکردهای آن بیان گردد. 1-3- ضرورت اهداف و اهميت موضوع از آنجایی که حجاب برای رشد تعالی انسان معرفی شده است با توجه به فرهنگ مبتذل غرب و رواج برهنگی و آسیب های فراوان آن ،که ازاین رهگذر متوجه قشر حساس خانم ها شده و آمار و ارقام به خوبی نشان داده و به ضرورت رعایت حجاب تاکید می کندو آن را حریم امن برای خانم ها و رشد وسلامت خانواده و اجتماع دیده و معرفی می نماید. پس می توان از فوائد حدود پوشش در جامعه به موارد زیر اشاره کرد:
1-4- سؤالات تحقیق 1- حدود شرعی پوشش در قرآن چگونه مشخص گردیده است؟ 2- خداوند در قرآن چگونه از پوشش سخن نموده است؟ 3- رنگ پوشش زنان ومردان چگونه باید باشد؟ 1-5- فرضيههاي تحقیق 1-خداوند در قرآن کریم مساله پوشش را در آیات متعددی مورد تاکید قرار داده است که با بررسی از آیات می توان مصادیق پوشش کامل و محدوده آن را روشن نمود. (به مردان مومن بگو که چشمان خویش را فرو گیرند و شرمگاه خود نگه دارند.این برایشان پاکیزه تر است زیرا خدا به کارهایی که می کنند آگاه است) وصف ایمان تنها برای مردان لحاظ شده است که ضمن پوشاندن خود نگاه از حرام نگه داشته اند. (به زنانمومن بگو که چشمان خویش را فرو گیرند و شرمگاه خود نگه دارند) عدم نگاه نامحرم چه در مردان چه در زنان در واقع نقطه آغاز تقوا و پاکدامنی و رشد معنوی برای آنان است. پوشش لازم و مناسب برای زنان به همراه کنترل نگاه از سوی مردان و زنان موجب سلامتی محیط خانواده و کاهش تحریکات جنسی و به دنبال آن کاهش مشکلات و معضلات اجتماعی و خانوادگی است. (آشکار نسازید زینت هایشان را مگر آن بخشی که ظاهر و آشکار است) در وجود زنان عناصر و اجزایی وجود دارد که بیش از سایر اعضاء نشان دهنده جذابیت زنان است مانند: مو، سینه، گردن، و اندام ... بنابراین نه تنها این عناصر در معرض تماشای نامحرم قرار گیرد بلکه به طریق اولی نیز زینت های متصل به این قسمت ها نیز باید از دید نا محرمان محفوظ ماند. (ای پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مومنان بگو که چادر خود را به خود فرو پوشاند و روسری هایشان را بر سروگردن وسینه ....) که در اینجا از خمر به معنای مقنعه و یا روسری بلند و از جلباب برای پوشاندن سینه هایشان یاد کرده اند. (نیز چنان پای برزمین نزنند تا آن زینت که پنهان کرده اند دانسته شود) تجلی جازبه های زن حتی در را رفتن او در اجتماع باید محدود و به گونه ای نباشد که این جاذبه ها در غیر مسیر اصلی قرار گیرد و بر حیثیت انسانی او خدشه زند. 2-قرآن کریم از دو نوع حجاب و شیوه پوشش زن سخن به میان آورده است (خمار) و (جلباب). از خمار در آیه 30سوره نور سخن گفته (خمارهای خود را برگریبان های خویش بیفکنید) که در این قسمت آیه بیان گر کیفیت پوشش است که زن باید خود را بپوشاند.نوع دوم جلباب است که در آیه 59سوره احزاب بدان تصریح شده است که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان آورده است (جلابیب جمع جلباب است وآن لباسی است که زن آن را در برمی کند و همه بدن خود را می پوشاند یا مقنعه ای است که سر وصورت خود را به آن می پوشاند). 3-اما درباره رنگ لباس محدودیتی وجود ندارد و لباس می تواند تنوع رنگی داشته باشد.فقط رعایت این نکته لازم است که همچنان درباره لباس مردان نیز صادق است، نباید موجب صدق (لباس شهرت) به معنای انگشت نما شدن فرد در جامعه شود. علاوه براینکه نباید به گونه ای باشد که عنوان تبرج برآن صدق کند و پوشنده آن را در برج نگاه دیگران قرار دهد و توجه همگان را به خود جلب کند. رنگ مشکی در لباس مردان مستحسن نیست و کراهت دارد .این کراهت در سه پوشاک مردان یعنی عبا (لباس رویین آن زمان) عمامه (سرپوش در آن زمان) و خف (نوعی کفش که رو و پشت آن بسته بوده و تا مچ پا یا حتی مانند چکمه تا زانو می رسیده ) استثنا شده است. همچنان که رنگ سفید در لباس مردان مستحسن و خوب است (وسائل الشیعه باب 38 :5). اما در مورد لباس زنان بیانی وجود ندارد و از مواردی که کراهت پوشیدن لباس با رنگ مشکی استثنا شده چنین برمی آید که این حکم خاص مردان است و تعمیم آن به زنان بدون دلیل است. جز اینکه در بیانات معصومان (ع) درباره پسندیدگی لباس سفید،عمومیت آن بدست می آید و ظاهرا هم شامل لباس مردان و هم لباس زنان می شود. بنابر نظر فقها پوشیدن لباس احرام با رنگ مشکی در حج برای زنان مکروه است. برخی از رنگها دیدگان را خیره میسازد و باعث جلب توجه میشود. و علمای دین هر چند نسبت به اصل رنگ لباسها، تأکید چندانی ندارند ولی بر این مسأله پای میفشارند که لباس نباید موجب جلب توجه شود و عواقب سوئی داشته باشد. از این رو در طول تاریخ، زنان مسلمان به میل خود، لباس مشکی را برای حجاب برگزیدند و بدین وسیله احساس امنیت و مصونیت بیشتری میکردند. این سنت حسنه، مورد نظر و پذیرش پیامبر (ص) و امامان (ع) نیز قرار گرفت. یکی از اعضاء جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اظهار داشت: در کتاب الدرّ المنثور سیوطی جلد پنجم صفحه 221، از امّ سلمه نقل شده که فرمود :لمّا نزلت هذه الآیه (یدنین علیهنّ من جلابیبهن) خرج نساء الأنصار کأنّ علی رئوسهنّ الغربان (وقتی این آیه شریفه نازل شد زنهای انصار همه با چادر مشکی از خانه خارج شدند)، یعنی آن زمان نه تنها مساله چادر را از جلباب میفهمیدند، بلکه این مطلب که چادر باید طوری باشد که اندام و بدن زن را نشان ندهد و مصداق آن چادر مشکی است. وی گفت: در زمانی که عدهای از مسلمانان در دنیای غرب معتقدانه به سمت حجاب پیش میروند و برای حفظ آن مبارزه میکنند و حاضرند محرومیّتهایی را متحمّل شوند، چه حرفهایی در مجلات ما زده میشود که نتیجهاش تخریب حجاب است، حالا اینکه این افراد واقعاً این نیّت را دارند یا نه، خدا میداند.ولی نتیجه این مطالب چیزی جزتخریب حجاب نیست.این استاد حوزه علمیه اضافه کرد: در یک مجله ای آمده قطعاً چادر مشکی بدترین پوشش است، چون چهره زن را قاب و نگاه را به چهره زن متمرکز میکند، یعنی اگر زن یک چادر رنگی بدننما بپوشد این جلب توجه نمیشود اما اگر چادر مشکی که بدن او را نمایان نمیکند، این جلب توجه میکند. باز میگوید در سفرهای اروپایی ناصرالدین شاه، شب که به مجالس عیّاشی میرفت میدید که در آنجا لباس مردها و کلاهشان مشکی است و زنها هم با لباس مشکی میآیند، به نظرش آمد که این یک نوع سنگینی و وقار دارد و آن را به ایران آورد. نویسنده این مطلب اینگونه در پی خراب کردن پوشش چادر مشکی است و چیزی که زنان متدیّن، عفیف و با حیای مسلمانِ ما به عنوان دستور خدا آن را میپوشد میراث عیاشیهای اروپایی عهد ناصرالدین شاه برشمرده است. اگر امروز به دختران متدیّن ما بگویند این چادر از اروپا آمده بلا فاصله موضع میگیرند و میگویند چرا من این چادر را بپوشم.وی گفت: نویسنده این مقاله در جایی گفته ما باید از قرآن شروع کنیم، قرآن سه تکه روشن برای لباس زن تعریف میکند، روسری یا شال روی سر، پیراهن و پوشش پا. این سه پوشش حداقل پوشش شرعی برای زن مسلمان است. وی اگر مقداری با قرآن آشنایی داشت، آیه «و یضربن بخمورهنّ علی جیوبهنّ» و آیه جلباب را هم ببیند، آیا باز میتواند بگوید در قرآن برای زن پوشش سراسری نیامده است (میرخندان 1389، 42). 1-6- روش تحقيق جمع آوری آیات قرآنی مربوط به پوشش، بررسی فلسفه آیات، بررسی نظرات مفسرین در ارتباط با آیات پوشش. بررسی کتب، پایان نامه ها و مقالات با موضوع پوشش . متغیرمستقل: (پوشش) متغیر های وابسته: (حکم فقهی پوشش، موانع آن از نظر قرآن، علت و فلسفه آن) روش تحقیق که به صورت کتابخانه ای و از طریق فیش برداری جمع آوری می شود. همچنین جمع آوری آیات مربوط به پوشش ونظرات مفسرین، استفاده از پایانامه های مربوطه، قرآن کریم و کتابهای فقهی متقدم و متاخر، روش توصیفی از طریق کار کتابخانه ای و فیش برداری. 1-7- مروري بر ادبيات و پيشينه تحقيق
حجاب که در لغت به معنی پرده، مانع و پوشش و در اصطلاح به حفظ شرم و حیای زن ومرد با چشم فرو بستن از نگاه به نامحرم و پوشاندن اندام زن به گونه ای که برجستگی های اندامش نمایان نباشد و پرهیز مردان از آراستگیِ که به شخصیت مردانگی آنان لطمه ای وارد کند و نیز ایجاد حایلی که مشارکت زن ومرد را همراه با حفظ وقار واحترام ممکن سازد گفته می شود از جمله اموری است که در شرایع پیش از اسلام چون یهود ومسیحیت و در میان مللی چون هند، روم، یونان، ایران و عربستان وجود داشته است و از جمله تأسیسات دین اسلام به شمار نمی رود. با این حال شریعت اسلام برای اصلاح وضعیت زمان ظهور خود، احکامی را وضع نمود تا مردم آن عصر وسایر دورانها با بکارگیری آن احکام در مسیر تعالی و پیشرفت گام برداشته و از سقوط و فروپاشی رهایی یابند. به طورکلّی هدف از وضع احکام حجاب رعایت مصالح بندگان است. حجاب برای زنان مصونیّت و عفاف می آورد. برای مردان مانعی است در مسیر سقوط و بی بند و باری و برای جامعه سدّی در راه سقوط در دام رذایل و وسیله ای برای تعالی و پیشرفت. با وجود آن که در احکام حجاب در حالات متفاوت برای زنان و مردان اختلاف نظر وجود دارد با این حال رأی راجح به شرح زیر می باشد: 1- تمام اعضای بدن زن (ماعدای دست و صورت) می بایست از نامحرم پوشانیده شود. 2- حضور زنان در اجتماع در صورت رعایت شئونات اسلامی بلامانع است و چه از نظر شکل و حجم لباس و چه از نظر رفتار وگفتار خود نباید موجبات تحریک مردان بیگانه را فراهم نمایند. 3- زنان می توانند زینت های خود را به غیر از مابین ناف و زانو در برابر محارم، در صورت عدم بروز فتنه آشکار ننمایند. 4-مردان ضمن رعایت اصل پوشش، نباید لباس نامناسبی بپوشند که در نزد مردم انگشت نما شوند وبه موازین اخلاقی جامعه آسیب رسانند و از چشم چرانی و نگاه به نامحرم اجتناب ورزند. بر خلاف آنچه گروهی ادّعا کرده اند، مخاطبین حجاب، همسران پیامبر (ص) نیستند بلکه تمامی کسانی که مکلّف اند مخاطبین نصوص رعایت حجاب اند. گرچه برای برخی چون پیرزنان، بیماران درحال مداوا، مجانین، صغار و ... تخفیفاتی وجود دارد. همچنین علی رغم گمان گروهی، حجاب نه یک امر شخصی است و نه یک موضوع مقیّد به زمان. رعایت و یا عدم رعایت حجاب آثار و تبعات دینی، حقوقی، روانی و اجتماعی در پی دارد و مراعات آن مختص به زمان یا مکان مخصوصی نیست و در دنیای امروزی نیز امری ممکن و مستحسن است. این پایان نامه از یک مقدمه، چهار فصل و یک نتیجه تشکیل یافته است. در فصل اوّل به بیان مفهوم لغوی و اصطلاحی حجاب وارتباط آن با مفاهیم مشابه پرداخته شده است. در فصل دوّم قلمرو حجاب واحکام آن در حالات مختلف بیان شده است. فصل سوّم به بیان آثار رعایت و عدم رعایت حجاب اختصاص دارد. و در فصل چهارم مسایل متفرقه ی حجاب و پاسخ به برخی شبهاتِ موجود مطرح شده است.
در این تحقیق سعی شده به مسائل محوری که در مورد حجاب مطرح است پرداخته شود به این صورت که ابتدا به معنای لغوی حجاب که عبارت است از سترو پرده و معنای اصطلاحی آن که به معانی پوشش زن می باشد پرداخته شده. سپس پیشینة حجاب مورد بررسی قرار گرفته که با توجه به مطالب به دست آمده معلوم می شود که حجاب قبل از ظهور اسلام در ادیان الهی دیگر (زرتشت، یهود، مسیح) نیز و حتی در ادیان غیر الهی نیز وجود داشته و این نشان از فطری بودن حکم حجاب است. بعد از آن آیات حجاب که همگی دال برتکلیف بودن حکم حجاب بر زنان مسلمان است. مطرح و بررسی می شود از جمله آیه 31 سوره نور که دال بر وجوب پوشش همه بدن زنان مگر زینت های ظاهری است که این زینت ظاهری بنابر اکثر مفسرین وجه و کفین می باشد و آیه 59 سوره احزاب که کلمه «جلباب» دال بر وجوب پوشش سراسری برای زنان است و طبق آنچه در کتاب صواب الخطاب فی اتقان الحجاب آمده این آیه صریح در وجوب چادر برای زنان می باشد. بحث بعدی حد لازم پوشش برای زنان است که 4 قول در این زمینه وجود دارد. 1- وجوب پوشش همه بدن غیر از وجه و کفین 2- وجوب پوشش همه بدن مطلقاً 3- وجو ب پوشش همه بدن غیر از وجه و کفین و قدمین 4- وجوب پوشش همه بدن غیر از وجه که قول اول در بین علمای شیعه و سنی طرفدار بیشتری داردکه دلایل آنها عبارتند از: الف: آیه 31 سوره نور که زینت ظاهری در این آیه بنابر نظر اکثر مفسرین وجه و کفین است و روایات نیز این نظر را تقویت می کنند. ب: روایات بسیار زیاد که در این زمینه وجود دارد که بعضی مختص است به جواز آشکار نمودن صورت و دست ها و بعضی دیگر مختص است به سؤالهایی که دربارة حکم نگاه کردن به موی شماری از زنان مطرح می شود که نشانگر عدم تردید در جواز آشکار نمودن چهره است. ج: بر طبق قاعدة نفی عسرحرج، لازم می آید استثنا بودن وجه و کفین از حکم کلی پوشش و دلایل دیگر. البته آشکار نمودن وجه و کفین با شرط عدم تبرج و زینت نمایی جایز می باشد و طبق آیه 23 سوره احزاب آنچه که خودنمایی و زینت محسوب شود جایز نمی باشد.
این پایان نامه در شش فصل به بررسی حجاب پرداخته است: فصل اول، تاریخچه حجاب؛ فصل دوم، ظهور اسلام و تأکید بر حجاب در قرآن کریم؛ فصل سوم، حجاب از دیدگاه عقل و شرع؛ فصل چهارم، سیر حجاب در ایران، فصل پنجم، شیوه های مقابله با فساد و بی حجابی از دیدگاه قرآن؛ فصل ششم، در این فصل پرسشنامه و جداول مربوط آمده است. این پرسشنامه به منظور دستیابی به دیدگاههای مردم در زمینه وضعیت حجاب در جامعه تهیه و اجرا شده است.
نام تحقیق دیگری است که توسط سرکار خانم فرزانه نیکوبرش راد؛ که درج در سایت سازمان تبلیغات اسلامی تدوین گشته است. ایشان آورده است حجاب و عفاف در قاموس بشری، واژه های آشنایی هستند که در گذر زمان از سنت به سوی مدرنیته، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده است. در این میان مردان و زنان (بخصوص زنان) در مسیر تندباد حرکت به سوی مدرنیسم، در معرض برهنگی فرهنگی و فرهنگ برهنگی قرار گرفته اند تا در توسعه سرمایه گذاری نقش ایفا کنند. اما با گذر زمان از هویت و شخصیت و ماهیت خود بیشتر دور شدند و در یک حرکت جدید با بازگشت دوباره به سوی منیت خویش و با توجه به سرشت و طبیعت و احتیاجات حقیقی خود را در میان معنویت، هویت خویش را در عفاف و حجاب جستجو کردند. نگاهی به مبانی عفاف و حجاب که برخواسته از حقایق دین و در افق بالاتر از عالم ماده تدوین و تبیین شده است در عصر برهنگی تنها پاسخ مثبت و حقیقی به نیازهای درونی و بازگشت به گرایش های فطری جامعه انسانی که سلامت، امنیت، معنویت و کمال را در خانواده و اجتماع میسر می کند و این انتخاب تنها راه رسیدن به کمال و سعادت الهی است. مبانی و ریشه و راه های این حقیقت را می توان از بطن قرآن و روایت های اصیل اسلامی به دست آورد. از این رو در این تحقیق (مبانی عفاف و حجاب) از قرآن مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
این تحقیق شامل هفت فصل است. در فصل اول به تعریف حجاب در لغت و اصطلاح و عرف و عرفان پرداخته شده است. در فصل دوم به تاریخچه ی حجاب قبل از اسلام و بعداز اسلام پرداخته که گروهی معتقدند قبل از اسلام، حجابی نبوده اما از آن جا که می دانیم زمان هبوط حضرت آدم علیه السلام به زمین با نوعی برگ درخت پوشیده بوده اند و خداوند کریم هم تمام قوانینش بر اساس فطرت انسان است که یکی از آن قوانین حجاب می باشد. فصل سوم با عنوان حجاب از دیدگاه آیات می باشد که زن و مرد در بسیار امور مشترکند اما چون زن لطیف و ظریف است پوشیده بودن او به صلاح جامعه و بانوان است. فصل چهارم به حجاب از دیدگاه روایات پرداخته شده است. فصل پنجم شامل اثرات فردی حجاب می باشد که اثرات حجاب بر انسان در جهت کاهش مفاسد، تلاش می کند و موجب رشد فضایل اخلاقی و رشد کمالی انسانی می شود و موجب سلامت و امنیت و مصونیت زن از دست طمع بیگانگان خواهد بود و موجب سلامت نسل آینده. فصل ششم به علل بی حجابی و اثرات بی حجابی و راههای مبارزه با آن پرداخته شده است. فصل هفتم با عنوان شخصیت زن و چادر برترین نوع پوشش و راه های ترویج حجاب می باشد. چادر برترین و کامل ترین نوع پوشش است. زیرا از دغدغه های ناشی از خودنمایی و تکلف های بیهوده کم می کند و برای ترویج حجاب هم می توان با آموزش در مدارس توسط معلمین و مسئولین و با تشویق خانواده و مسئولین و فعالیت های فرهنگی و هنری و علمی و ... اثرات مؤثری در ترویج حجاب داشته باشیم.
گرایش به پوشش و عفاف یک گرایش فطری در میان زنان و مردان است. اما میزان و شکل آن رابطة مستقیمی با اخلاق و فرهنگ جوامع داشته و دارد. احكام اسلام بر اساس جلب مصالح و دفع مفاسد مبتني بر فطرت پاك انسان و عدم ضرر است. خالق انسان بهتر از هر نهاد يا منبعي ميداند كه نياز فطري انسان چيست؛ زيرا بدون ترديد اگر پروردگار را تنها علت اصلي پيدايشعالم هستي بدانيم، به طور قطع علم و عدالت آن ذات بيهمتا اقتضا دارد كهمنبع اصلي قانونگذاري نيز براي رفتار و گفتار شخصي و اجتماعي انسان باشد. تاريخ مكتوب انساني مدني، بر اين واقعيت گواهي مي دهد كه همزمان با آغاز زندگي اجتماعي بشر، در قالب خانواده، خويشاوندان و جامعه، مفاهيم محرم و نامحرم و گونه اي از حريم گيري و محدوديت، به عنوان معيار بايدها و نبايد ها در برقراري روابط جنسي، شكل معاشرت، چگونگي تماس گفتاري و پوشش بدني، مطرح بوده و جلوه حجب، حيا و عفاف او به حساب مي آمده است. يكي از نمادهاي حيا و عفاف، نماد پوشش و لباس، بوده است و پايبندي به آن براي زنان يك كمال به حساب مي آمده است. ولي چهار قرن پيش، در اثر رنسانس در غرب فرهنگ شرم ستيزي و عفت گريزي، طراحي گرديد. با اين تحول، محرم و نامحرم معناي خود را از دست داد، شرم، حيا و عفت همراه با لباس زن فرو ريخت، تمام محدوديتها، در تعامل دو جنس مخالف، از ميان برداشته شد و پوشش اندام مشخص كنندة جنسيت زن، نشانه عقب ماندگي و مخالف حق آزادي او قلمداد گرديد.از آن جا كه در دهههاي اخير برخي كشورهاي اروپايي محدوديتهايي براي پوشش زنان مسلمان وضع نمودهاند، لذا تبيين حقوق اقليتها در حقوق بينالملل ضروري ميباشد. اين مقاله ضمن اشاره به مفاهیم ، مبانی و تاریخچه ی حجاب ، به بررسي این مقوله از منظر فقهی و حقوقی ( داخلی و بین المللی ) مي پردازد. در نهايت برآيند مقاله اين است كه با احراز شرایط در مورد مجرم، عمل بی حجابی، جرم تلقی می شود و قابل مجازات است و ممنوع دانستن حجاب نقض حقوق بشري افراد و آزادي ديني آنان است و بيشتر ناشي از فشارهاي سياسي و اجتماعي ميباشد.
در این تحقیق مانند سایر تحقیات حجاب به بیان تعریف لغوی حجاب پرداخته و در ارتباط با حدود حجاب آیاتی را که در قرآن آمده است ذکر کرده است. از جمله آیه 31 سوره نور و یا آیه 59 سوره احزاب در خصوص حدود حجاب به طور کامل و مبسوط بیان نموده است. بنابراین از تتبع در اقوال مفسران بزرگ شیعه وسنی بدون هیچ تردیدی میتوان فهمید که آیات مربوط به حجاب در کمال صراحت چگونگی پوشش بانوان را بیان می داردو پیامش لزوم پوشش سر و گردن و سینه هاست و پنهان ساختن زینت هایی به صورت آشکار وظاهر نمی باشد که اتفاق نظر همه مفسران از زینت های آشکار وجه کفین است.علاوه برپوشش سروگردن وسینه، جلباب که از آن به روپوش با چادر .... تعبیر می گردد لزوم پوشش سرتاسری بدن را بنحوی که حجم آن مشخص نباشد روشن می سازد. بنابراین این طرح که برای پوشش بانوان در مجامع پیشنهاد می گردد به هر صورتی که باشد از شاخص های روایی و قرآنی فوق که بطور مبسوط بیان گردید تبعیت نماید. 1-8- تعريف واژهها و اصطلاحات حجاب: از حجاب می توان از دو بعد لغوی و معنوی تعریف کرد.در ساده ترین تعریف به معنای فاصله میان دو چیز وحتی در جای دیگر به معنای ستر که همان پوشش است (الفراهیدی 1408ق، 120). خمار: جمع خمردر کتاب خمرآمده است.لباسی است که زن سررا باآن می پوشاند. قاموس قرآن-قرشی-سیداکبر جلباب: جمع جلابیب است درآن لباسی است که زن را در بر می کند و همه بدن خود را می پوشاند (محمدبن مکرم 1417ق، 78). فصل دوم: مفهوم شناسي
1-1 حجابحِجاب پوشش سر و سینه ویژۀ زن مسلمان بالاتر از سنِّ بلوغ در برابر مردانِ بالغ است. حجاب دوگونه است: حجابِ شرعی و حجاب اجتماعی.در قرآن، خدواند زن رابه حجاب شرعی فرمان داده است و آن «منع اختلاط او با مردان در جاهایی که شبهه می آورد» و «خودداری او از آنچه که شایسته اش نیست.» امّا حجاب اجتماعی (پوشاندن سر و چهره)، شیوۀ پوشاککشورهای گوناگون اسلامی است و این حجاب از دین نیست و مربوط به فرهنگ اجتماعی و جایگاه زنان در آن کشور است. حجاب از دیدگاه فقها یکی از احکام اسلامی است که برای پوشش زنان و مردان وضع شدهاست و اصطلاحاً عبارت است از پوشاندن ضروری مو و سایر اعضای بدن به جز صورت و دو دست و گاهی دو پا توسط زنان مسلمان تنها در صورتی که کنیز نباشند. در برابر مردانی است که طبق شریعتاسلامی نامحرم شمرده میشوند. درباره پوشش مردان نیز، حداقل مقدار پوشش واجب حفظ عورتین است. امروزه حجاب در کاربرد عام به پوشش ضروری زنان اطلاق میشود و به یکی از نمادهای بسیاری از جوامع اسلامی تبدیل شده و در برخی کشورها از جمله ایران رعایت آن در مکانهای عمومی برای همه زنان (با هر اعتقاد دینی) اجباری است. با وجود این، گروهی از نواندیشان دینی شیعه و سنی وجوب حجاب در اسلام را زیر سوال بردهاند. (حجاب) از مفاهيمي است كه كثرت استعمال آن در مباحث مختلف، تبيين معناي دقيق آن راايجاب ميكند. اين واژه در اصطلاح عرفان به معناي فاصله ميان خالق و مخلوق است كهسالك بايد در رفع و ازالة آن به جد بكوشد تا به مقام لقاء الله نائل گردد. در علمفقه مراد از حجاب، پوشش خاص زنان است كه همه بدن را به جز صورت و كف دو دست تا مچشامل ميشود. اين واژه در آيات و روايات نيز به كار رفته، اما معناي لغوي آن (مانع و حائل) مراد بوده است. لذا استفاده از اين لفظ در معناي پوشش زنان نسبتاً جديداست. حجاب فقهي را نميتوان دقيقاً مترادف واژه پوشش دانست؛ زيرا هر پوششي، حجابنيست. يا به صورتي دقيقتر گفتهاند: )اصل الحجاب الستر الحائل بين الرائي و المرئي( مطابق اين دسته از تعاريف حجاب پردهاي است كه ميان بينندهو آنچه ميبيند، حـائـل مـيشـود. البته لغتدانان «ستر» را هـم بـه مـعنـايپـرده و هـم پـوشـش آوردهانـد. علم ديگري كه واژه حجاب در آن مصطلح است و معنا و كاربرد خاصي دارد، علم فقه ميباشد كه در آن احكام شرعي تبيين و تشريح ميگردد. همچنين به نظر ميرسد فهم عرفاز واژه حجاب بيشتر ناظر به معناي فقهي آن است. فقها در تعريف حجاب گفتهاند: «الحجاب ما تلبسهالمرأة من الثياب لستر العورة عن الأجانب» حجاب لباسي است كه زن براي حفظ عورت از اجانب ميپوشد. تحقيق و تفحص در كتب فقهاي مسلمان (اعم از سني و شيعه) ما را به اين حقيقت رهنمونميسازد كه حجاب به عنوان يك تكليف شرعي و حكم الهي جايگاه خاص و ويژهاي در شرعمقدس اسلام دارد؛ بهگونهاي كه اصل اين حكم از ضروريات دين بوده و تنها اختلاف درجزئيات مسأله است. همچنين در كتب و منابع فقهي بيش ازسي دليل عقلي و نقلي بر وجـوب و ضـرورت حجاب اقامه شده است كه خود نشاندهنده اهميت ويژه آن ميباشد. پوشش عنوان دیگری از سوی برخی از اندیشمندان از جمله مرحوم مطهری مطرح شده است.پوشش معادل (دستور زبان عربی) است که این تعبیر در قرآن و روایات و کلمات فقها هم بکار رفته است.ستر در لغت به معنای پوشش وآن چیزی است که به وسیله آن چیز دیگریپوشانده می شود. معنای اصلی این کلمه در وجه مصدری آن: ستر قرار داشتن شی ء در زیر ساتر و پوشاننده و پوشیدگی مطلق باهر وسیله ای است. در قرآن در ماجرای ذوالقرنین ،ستر بهمین معنا بکار رفته است: تا اینکه زمانی که به محل برآمدن خورشید رسید، آن را چنان یافت که بر قومی طلوع می کرد که برایشان در برابر آن پوششی قرار ندادیم، کهف90 آنچه از نظر شارع مهم است اندازه و حدود پوشش است و مصادیق آنکه به صورت لباس های مختلف در میان اقوام و ملیت ها و فرهنگ های مختلف ظهور پیدا می کند و تابعی از فرهنگ و شرایط جغرافیایی اجتماعی و اقتصادی است، اهمیت قابل ملاحظه ای ندارد. نام بردن از برخی پوشش ها در قرآن و روایات نیز منوط به این دلیل بوده است که استفاده از آنها در آن زمان و از پیش در جزیره العرب متداول بوده است و از ویژگی خاص برخوردار نبوده اند. براین اساس، پوشش اسلامی بانوان از نظر نوع لباس می تواند به لحاظ فرهنگ ها و ملل مختلف و در زمان ها و دوره های مختلف تنوع داشته باشند و با در نظر گرفتن سلیقه های متنوع این تنوع زیادتر خواهد بود. آیا می دانید که در کتاب آسمانی علاوه بر آن حجابی که دیده اید دو پوشش دیگر هم برای ما اعم از زن و مرد توصیه شده است؟ ما سه پوشش داریم!! بله، لباس که پوشاننده زینت های ظاهری و جسمی می باشد، اولین پوششی است که ذکر آن در کتاب آسمانی ما به میان آمده است. مقدار این پوشش در هنگام حضور در اجتماع، خانواده و نزد همسر و در خلوت متفاوت است تا جایی که هنگام خلوت نمودن با همسر می توان آن را به کلی کنار گذاشت (طیب1387، 45). اما حتی در این هنگام هم انسان بدون پوشش است؟ نه، زیرا در مذهب ما انسان هیچ گاه بدون پوشش نیست حتی در هنگام خلوت با همسر قران در این مورد تعبیر زیبایی دارد و می گوید همسران شمه لباس شما هستند و شما هم لباس همسران خود هستید. (هن لباس لکم و انتم لباس لهن..) زنان شما جامه شما هستند و آنها لباس شما (سوره بقره آیه 127). بنابراین ازدواج و گزینش همسر محافظ و پوشش دومی است که در کتاب آسمانی ما برایمان مقرر می نماید. مثلا فردی را مجسم کنید که ازدواج نکرده و لباس های خود را هم برای تعویض از تن درآورده ،به نظر می رسدکه دیگر قطعا در این هنگام بدون لباس است ،اما در کتاب آسمانی از پوشش دیگری سخن به میان آمده که همه انسانها در همه حال باید آن را به تن داشته باشند. تقوا،تقوا سومین پوششی است که در قرآن از آن تعبیر به لباس می کند که در همه حال باید برتن انسان ها باشد. ظاهراً هریک از این سه لباس اهمیت خاص خود را داشته و در عین حال لباس تقوا از لباس همسر و لباس ازدواج از لباس ظاهر حائز اهمیت تر می باشد.اما این لباس ها به نوبه خود اهمیت دیگری هم دارند و آن این است که هر یک دو مورد دیگر حمایت و ساپورت می کنند. نمی شود باتقوا بود اما نسبت به خانواده و حجاب ظاهر بی اعتنا بود، آیا تقوا موجب حفظ ارکان خانواده و آدم با تقوا با حجاب نمی شود؟ از طرف دیگر حجاب ظاهر اهمیت زیادی می یابد از این حیث که از بنیان خانواده و تقوا صیانت می کندو ازدواج هم به همین شکل (ساعتچی 1386، 85). قرآن کريم از دو نوع حجاب و شيوه ي پوشش زن سخن به ميان آورده است: «خمار» و «جلباب»؛ 2-2- خماراز خمار در آيه سوره نور سخن گفته شده است: «وَليضرِبنَ بِخُمُرِ هِنَّ عَلي جُيوبِهِنَّ»؛ (سوره نور، آيه 30) «خمارهاي خود را بر گريبان هاي خويش بيفکنيد». که اين قسمت آيه بيان گر کيفيت پوشش است که زن بايد آن را بپوشاند. خمار، جمع خمراست و در کتب لغت آمده است: «خمار لباسي است که زن سر خود را با آن مي پوشاند». آقاي مصطفوي در التحقيق في کلمات القرآن مي نويسد: (خمر و خمار به معني ستر و پوشش است). شراب را خمر گويند؛ زيرا حواس ظاهري و باطني را مي پوشاند. به روسري زن نيز خمار گويند؛ زيرا به وسيله آن سرش را مي پوشاند.» ابن عباس در تفسير اين بخش از آيه ي شريفه مي گويد: «زن موي سر، سينه و دور گردن و زيرگلوي خود را بپوشاند». «آنچه مي تواند به اين فرمان الهي جامه ي عمل بپوشاند، مقنعه يا روسري بلندي است که علاوه بر پوشش کامل سر، بر روي گردن و سينه افتد». شهيد مطهري معتقد است: «ترکيب لغوي «ضَرَب علي» در لغت عرب اين معنا را مي سازد که چيزي را بر روي چيز ديگر قرار دهند، به طوري که مانع و حاجبي براي او شمرده شود» (مطهري 1353، 139). براساس آيه ي شريفه و تفسير ابن عباس، اين پوشش سرهر چه که هست، اعم از شال، روسري، مقنعه بايد مو، سينه، دورگردن و زيرگلوي زن را بپوشاند. در زمان جاهليت و صدر اسلام زنان عرب غيرمسلمان لباس هاي بلند و گشاد مي پوشيدند، برسر يا شانه خود عبا مي انداختند و پوششي کوتاه و کوتاه تر از جلباب روي سرشان مي بستند. شهيد مطهري به نقل از تفاسير معتبر از جمله تفسير کشاف بيان مي کنند که زنان عرب معمولاً پيراهن هايي مي پوشيدند که گريبانهاي شان باز بود، دور گردن و سينه را نمي پوشاند و روسري هايي هم که روي سر خود می انداختند از پشت سر مي آويختند، قهراً گوش ها و بناگوش ها و گوشواره ها و جلوي سينه و گردن نمايان مي شد. اين آيه دستور مي دهد که بايد قسمت آويخته ي همان روسري ها از دو طرف روي سينه و گريبان خود بيافکنند تا قسمت هاي ياد شده پوشيده گردد». در ذيل اين آيه محمدبن يعقوب کليني در کافي به سند خود از محمدبن يحيي، از احمد بن محمد بن حکم از سيف بن عميره از سعد اسکاف از ابي جعفر عليه السلام چنين روايت مي کند که فرمودند: «يکي از جوانان انصار با زني از اهالي مدينه روبه رو شد در آن زمان، زنان مقنعه خود را پشت گوش ميبستند. جوان به زن، که از رو به رو ميآمد، آن قدر نگاه کرد که زن از مقابل او گذشت و رفت. جوان در حالي که هم چنان از پشت سر، آن زن را نگاه مي کرد، وارد کوچه بني فلان شد که ناگاه استخوان يا شيشه اي که در ديوار بود، صورت او را دريد. وقتي زن رفت، ناگاه جوان متوجه شد که خون روي لباس و سينهاش ريخته است؛ با خود گفت: به خدا حتماً نزد رسولالله(ص) ميروم و ماجرا را توضيح مي دهم. جوان نزد پيامبر (ص) آمد. وقتي که رسول خدا (ص) او را ديد پرسيد: اين چيست؟ جوان ماجرا را توضيح داد. جبرئيل در اين هنگام بر پيامبر چنين خواند: «به مردان بگو که چشمان خويش را ببندند و شرمگاه خود را نگاه دارند، اين براي شان پاکيزه تر است؛ زيرا خدا به کارهايي که مي کنند آگاه است» (سوره نور، آيه 30) (طباطبايي 1396، 361 : 15). 2-3- جلباب نوع دوم پوشش جلباب است که در سوره احزاب بدان تصريح شده است: «يا أَيهَا النَبي قُل لِأَزواجِکَ و بَناتِکَ وَ نِساءِ المُؤمِنينَ يدُنينَ عَلَيهِنَّ مِن جَلا بيبهنَّ ذلکَ أَدني أَن يعرِفنَ و لايوذَينَ و کان الله غفوراَ رحيماَ» (سوره احزاب، آيه 59). «اي پيامبر، به زنان و دخترانت و زنان مؤمن بگو: جلباب هاي خود را به هم نزديک سازند تا با اين پوشش بهتر شناخته شوند و از تعرض هوس رانان آزار نبينند و خداوند بخشنده و مهربان است». علامه طباطبايي در تفسير الميزان در ذيل آيه شريفه آورده است: «جلابيب جمع جلباب است و آن لباسي است که زن آن را در بر مي کند و همه بدن خود را مي پوشاند يا مقنعه اي است که سر و صورت خود را به آن مي پوشاند» (طباطبايي 1396، 361 : 16). زمخشري نيز در کشاف به نقل از ابن عباس همين معني را به کار برده است و مي گويد: «در جلباب ردايي است که سراسر بدن را از بالا تا پايين را مي پوشاند». ابن منظور نيز در لسان العرب جلباب را لباس بلند معنا کرده و مي نويسد: «جلباب لباسي بزرگ تر از سرپوش و کوچک تر از رداست که زن سر و سينه خود را با آن مي پوشاند و گفته شده است لباسي بزرگ است که از محلفه کوتاه تر است و زن آن را مي پوشد و گفته شده است همان ملحفه است». واژه ي ادناء در تفاسير «هم به معناي دنو (نزديک کردن) آمده. و «هم به معناي ارحاء و آويختن». آيه شريفه مي فرمايد: «يدنينَ عَلَيهِنَّ مِن جلا بيهَّن ذلِکَ أَدني أَن يعرِفنَ فَلا يؤذَينَ ...» معناي آيه اين است که زنان مسلمان بايد جلباب هاي شان را به خود نزديک کنند يا بر سر بياويزند تا شناخته شوند به اينکه زن مسلمان آزاد هستند». يا «شناخته شوند به اين که پوشيده و با عفت هستند». علاوه بر مباحث لغت شناسي، چند نکته ويژه نيز در آيه ي جلباب وجود دارد: 1-تأخير نزول آيات مورد نظر در سوره ي احزاب پس از آيات خمار در سوره ي نور». با توجه به مسئله تدريجي بودن احکام، اين نظر محتمل است که آيه ي خمار دستور نخستين و آيه ي جلباب دستور نهايي آن است؛ حجاب برگزيده و برتر مورد نظر اسلام حجاب جلباب است. 2- عموميت آيه ي جلباب بر همه ي زنان مؤمن و زنان و دختران پيامبر (ص) به عنوان يک حکم نهايي و استثنا ناپذير». 3- دستور بر نحوه ي پوشش جلباب با عنوان «يدنين عليهن من جلابيبهن» با چيزي مانند عبا و چادر سازگارتر است تا با لباس و روسري؛ زيرا شکل لباس سراسري به گونه اي است که بايد اطراف آن را به يکديگر نزديک کرد و بر روي هم قرار داد تا بدن را بپوشاند. 4- اثر اجتماعي پوشش جلباب در اين آيه ي شريفه ذکر شده است در حالي که اين اثر براي پوشش خمار بيان نشده: «ذلک أدني ان يعرفن فلا يؤذين». اين پوشش جلباب نزديک ترين چيزي است که به وسيله ي آن ايمان و عفاف تعيين مي يابد و همان طور که گفتيم به اين وسيله زنان مؤمن و عفيف بهتر شناخته مي شوند تا از تعرض هوس رانان آزار نبينند؛ از همين رو اراذل و اوباش مجبور مي شوند حساب اين زنان متين و پوشيده را از زنان کنيز و .... جدا نمايند. فصل سوم: حدود پوشش
3-1- حدود پوشش از نظر فقهای پیشین شیعهدر اکثر منابع فقهی گذشته، از اعضایی از بدن که لازم بود «در نماز» (ستر صلاتی) و «در برابر نامحرم» پوشانده شوند با نام «عورت» یاد میشده و معمولاً احکام یکسانی برای پوشش در این دو وضعیت مطرح میشده،مرتضی مطهری میگوید: ظاهراً اختلافی نیست در این که ستر صلاتی و غیر صلاتی از نظر مقدار و حدود پوشش با هم تفاوت ندارند ... آنچه در نماز باید پوشیده شود همان است که در مقابل نامحرم باید پوشیده شود. و شاید اگر بحثی باشد در این است که آیا در نماز، زائد بر آنچه در مقابل نامحرم باید پوشیده شود لازم است پوشیده شود یا نه. اما در این که آنچه درنماز لازم نیست پوشیده شود، در مقابل نامحرم نیز لازم نیست پوشیده شود، بحثی نیست. شیخ جواد مغنیه، همین توافق بر سر یکسان بودن ستر صلاتی و غیر صلاتی را به کل علمای اسلام نسبت میدهد.البته گاه فقیهانی نیز بودهاند که احتمال به وجود تفاوت میان این دو سطح از پوشش دادهاند. به هر روی، اکثر فقها در ذیل موضوع پوشش در هنگام نماز به حدود پوشش زنان پرداختهاند. گفتنیست که در آرای به جا مانده فقیهان گذشته در این باره بعضاً تفاوتهای فاحشی با آرای فقهای امروز دارد. مخالفان وجوب حجاب معتقدند ابن جنید اسکافی، فقیه شیعهی بزرگ قرن چهارم، تنها پوشاندن عورتین (پشت و جلو) را برای زن مسلمان آزاد واجب میدانسته. اما برخی از موافقان حجاب این ادعا را رد میکنند. ترکاشوند مدعی است تا پیش از قرن هشتم، به طور کلی فقهای شیعه معمولاً جز در موارد خاص سخنی دربارهی وجوب یا عدم وجوب پوشاندن مو به طور خاص (چه در نماز و چه خارج از آن) نمیگفتند.به گفتهی وی حتی صاحب جواهر، هنگام برشمردن موافقان پوشش مو، از هیچ فقیهی که پیش از شهید اول و قرن هشتم باشد نام نمیبرد. عاملی، صاحب مدارک، (اوایل قرن ۱۱ ه.ق.) درباره ستر صلاتی میگوید: آگاه باش که در عبارت محقق حلی و نیز در کلام اکثر فقهای شیعه، نه تنها به وجوب پوشش موی سر پرداخته نشده، بلکه از ظاهر عبارت چنین بر میآید که پوشاندنش لازم و واجب نیست زیرا مو جزو جسد و بدن به حساب نمیآید. پس از مطرح شدن مسئلهی پوشش مو در میان فقهای شیعه، بسیاری از فقهای بزرگ شیعه، از جمله محقق سبزواری، ملا محسن فیض کاشانی، عاملی صاحب مدارکو مقدس اردبیلیدر نوشتههای فقهی خود دلایل موجود در حدیث و آیات را برای وجوب پوشش موی سر (بعضی در هنگام نماز و بعضی بدون قائل شدن به تفکیک) کافی ندانستهاند.با گذر زمان از اواخر دورهی صفوی به بعد تصریح علمای شیعه به واجب بودن پوشش مو (و گردن و برخی اعضای دیگر بدن) بیشتر شد. ترکاشوند میگوید ملا احمد نراقی، فقیه بزرگ دورهی قاجار، پوشاندن موی بیرون مانده از روسری را در هنگام نماز (بدون ذکر فتوای جداگانه برای حالت خارج از نماز) برای زنان واجب نمیدانست.سوزنچی انتساب این موضع به شخص نراقی را رد میکند و معتقد است که نراقی تنها توضیح داده که بدون اتکا به وجوب پوشش بیش از این حد قابل اثبات نیست. از میان فقهای معاصر شیعه که دارای درجهی اجتهادند، تنها صراحتاً وجوب حجاب را رد کرده است و محسن کدیورنیز آن را به شدت زیر سوال برده است.سایر فقهای معاصر شیعه و تمامی مراجع تقلید شناخته شده، حجاب تمام بدن و موها به جز صورت و دو دست را برای زن مسلمان غیرکنیز واجب میدانند. براساس قرآن و فتواهای مراجع تقلید شیعه، زنان و مردان هرکدام وظیفههایی دارند که در برخی موارد میان فقها اختلاف هست. این حد در میان فتاوی مشترک است که مرد و زن باید عورتهایشانرا در هر شرایط از هرکس و هر جنس بپوشانند مگر در شرایط اجباری مانند هنگامی که برای دستشویی نیاز به کمک داشته باشند که احکام خاص خود را دارد. طبق نظر مراجع تقلیدمعاصر شیعه، زنان باید همه بدنشان از جمله همه موی سر، تن و پایشان را از مردان نامحرمبپوشانند، ولی میتوانند دستها را از مچ به پایین و گردی صورت را باز بگذارند، اگرچه پا و زیر چانه و ساعد و آرنج و مانند آن را باید بپوشاند. احکام درباره مردان نیز اختلافی است. برخی مراجع تقلید معاصر افزون بر حد مشترک میگویند مردان باید تن و جاهای نامتعارف بدنشان را از زن نامحرم بپوشند. مثلاً به فتوای آنها مردان نمیتوانند پیش زن نامحرم پیراهن آستین کوتاه بپوشند یا با شلوارکهای ورزشی ظاهر شوند. احکام نگاه کردن نیز بسیار اختلافی است ولی طبق فتوای مراجع تفلید معاصر، به جز زن و شوهر به طور کلی هیچکس نباید به قصد لذت به دیگری - محرم یا نامحرم و زن یا مرد نگاه کند. در متن قرآن به زنان درباره نحوه پوشششان دستورهایی داده شده اما هیچ دستور صریحی برای پوشاندن مو، یا حتی گردن و دست و پا وجود ندارد.آیات ۳۰ و ۳۱ سوره نورو آیه ۵۹ سوره احزاببه مسائل مربوط به پوشش زنان میپردازند. در آیههای ۳۰ و ۳۱ سوره نور آمده: قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضوا مِنْ أَبْصرِهِمْ وَ یحْفَظوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکی لَُم إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا یَصنَعُونَ(۳۰) وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ یَغْضضنَ مِنْ أَبْصرِهِنَّ وَ یحْفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی أَخَوَتِهِنَّ أَوْ نِسائهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَت أَیْمَنُهُنَّ أَوِ التَّبِعِینَ غَیرِ أُولی الارْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظهَرُوا عَلی عَوْرَتِ النِّساءِ وَ لا یَضرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ)۳۱( ترجمه:به مردان مؤمن بگو دیدگان خویش را از نگاه به زنان نامحرم باز گیرند و پاکدامنی ورزند که این برایشان پاکیزهتر است زیرا خدا از کارهایی که میکنید آگاه است (۳۰) و به زنان با ایمان بگو چشم از نگاه به مردان نامحرم فرو بندند و پاکدامنی کنند و زینت خویش را جز آنچه که طبعاً از آن آشکار است آشکار نسازند و باید که روپوشهایشان را به گریبانها کنند و زینت خویش را نمایان نکنند مگر برای شوهرانشان، یا پدران و یا پدر شوهران یا پسران و یا پسر شوهران و یا برادران و یا خواهرزادگان و یا برادرزادگان و یا زنان (همجنس خود) و یا آنچه مالک آن شدهاند یا خدمتکاران مرد که تمایلی به زن ندارند و یا کودکانی که از اسرار زنان خبر ندارند، و مبادا پای خویش را [به گونهای] به زمین بکوبند که آنچه از زینتشان که پنهان است ظاهر شود ای گروه مؤمنان همگی به سوی خدا توبه برید شاید رستگار شوید. برخی از کارشناسان از جمله مرتضی مطهری معتقدند عبارت «ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن» (ترجمه: باید روسری خود را بر روی سینه و گریبان خویش قرار دهند) حدود پوشش را برای زنان مشخص میکند.مطهری از قول ابن عباسدر تفسیر این آیه نقل میکند که یعنی «زن مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند.» مطهری همچنین از تفسیر مجمع البیانطبرسی در توضیح این آیه نقل میکند که «زنان قبلاً روسریها را به پشت سر میافکندند و سینههایشان پیدا بود» در مقابل، مخالفان وجوب حجاب، هم در مفروض بودن وجوب پوشیدن خمار (یا مانند آن) در این آیه، هم در پوشانده شدن موی سر توسط خمار تشکیک میکنند.امیرحسین ترکاشوند میگوید: استنباط لزوم پوشش مو از راه قهری بودن استتارش در پی پوشش گردن و سینه، در نهایت ضعف و سستی است. از آن گذشته، شرعی قلمداد شدن استفاده از سرانداز در پیش از نزول آیه نیز نادرست است زیرا هیچ آیهای پیش از این آیه (و حتی پس از آن) دال بر لزوم استفاده از خمار و سرانداز نشده ... به این ترتیب آیه در این عبارت خمار و سرانداز را به عنوان دمدستترین وسیله ... انتخاب کرده تا زنان به آن وسیله جَیب و سینه را بپوشانند. آیه دیگری که در آن به مسئله پوشش زنان مسلمان پرداخته شده، آیه ۵۹ سوره احزاب است. در این آیه از زنان پیامبراسلام و زنان مومنان خواسته میشود که جلبابهای خود را بر خویش فرو افکنند، تا شناخته نشوند تا مورد آزار قرار نگیرند: یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَی أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا (۵۹) ترجمه:ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [= روسریهای بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است. دربارهی میزان پوشانندگی جلباب و امکان نتیجهگیری پوشش مو از آیه استدلال موافقان و مخالفان مشابه مورد قبلی است. علاوه بر این، یکی از مسائل مطرح شده حول این آیه عبارت «أن یعرفن فلا یؤذین» (ترجمه: تا شناخته شوند تا آزار نبینند) است. مرتضی مطهری میگوید: مفسرین گفتهاند که گروهی از منافقین اوایل شب که هوا تازه تاریک میشد در کوچهها و معابر مزاحم کنیزان میشدند. البته برای کنیزان چنان که گفتیم پوشاندن سر واجب نبوده است. گاهی از اوقات این جوانان مزاحم و فاسد متعرض زنان آزاد نیز میشدند و بعد مدعی میشدند که ما نفهمیدیم که آزاد است و پنداشتیم که کنیز است. لذا به زنان آزاد دستور داده شد که بدون جلباب یعنی در حقیقت بدون لباس کامل از خانه خارج نشوند تا کاملاً از کنیزان تشخیص داده شوند و مورد مزاحمت و اذیت قرار نگیرند. بیان مذکور خالی از ایراد نیست زیرا چنین میفهماند که مزاحمت نسبت به کنیزان مانعی ندارد. نویسندگانی از جمله نبیل فیاض، با استناد به همین آیه و تفاسیرش حجاب را دستوری برای تشخیص داده شدن طبقات اجتماعی از یکدیگر دانستهاند، نه امری شرعی برای حفظ عفاف عمومی. فیاض برای نشان دادن اهمیت نقش طبقاتی حجاب به روایاتی استناد میکند که مطابق آنها خلیفهی دوم عمر بن خطابکنیزان را از پوشیدن روسری منع میکرد. به عقیده موافقان وجوب پوشش مو و گردن و دست و پا، زنان مسلمان در عصر پیامبر اسلام نوعاً حد پوشش مورد نظر آنان را رعایت میکردند. آنان مدعیاند که این گونه پوشش در ادیان ابراهیمیقبلی نیز پوشش پسندیده بوده و اسلام در همان مسیر حرکت کرده است. مرتضی مطهری در حجاب را امری میداند که در زمان پیامبر اسلام واجب و فراگیر شد و از عایشه همسر پیامبر اسلام نقل میکند که گفته بود: «مرحبا به زنان انصار. همین که آیات سورهی نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مثل سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسریهای مشکی میپوشیدند. گویی کلاغ روی سرشان نشسته است. در مقابل، مخالفان وجوب این حد از پوشش، مدعیاند که حد پوشش شرعی زنان مسلمان در زمان پیامبر اسلام کمتر از این بوده است. حامیان این نظر معتقدند که به علت فقر، کمبود شدید پارچه و نبود امکانات دوخت و دوز، پوشش رایج در عصر پیامبر برای زنان و مردان بسیار حد اقلی بود. حامیان این نظر به روایات و احادیثی استناد میکنند که طبق آنها بسیاری از مردان و زنان مسلمان (به خصوص مستمندان و بادیهنشینان) دامنهای کوتاه میپوشیدند و به همین دلیل هنگام رکوع و سجده شرمگاهشان نمایان میشد، برهنگی عادی بود و پیامبر اسلام حتی به عموی خود توصیه میکرد که برهنه راه نرود، فقرایی بودند که خود را با پارچهای کوچک میپوشاندند و جامعهی مسلمان به عنوان کفاره تشویق به پوشاندن آنان میشد، پیامبر اسلام زنان و مردان را از پوشیدن دامنهای بلند که مایهی رشک مستمندان شود منع میکرد، زنان و مردان با هم و از ظروف مشترک وضو میگرفتند، و دستورهایی دربارهی استحمام نکردن زن و مرد در مکان مشترک از سوی پیامبر مطرح میشد. برخی از مخالفان وجوب حجاب معتقدند که پوشش در صدر اسلام نقش تعیین هویت اجتماعی داشته و از آنجا که ثروتمندان و فخرفروشان پوشش کاملتری داشتند پیامبر اسلام مکرراً مسلمانان را از زیادهروی در پوشش باز میداشته. ترکاشوند به روایتی اشاره میکند که در چندین سند آمده است: همسران پیامبر، از حضرت پرسیدند: دامن لباس را چقدر آویزان و دراز کنند.رسول خدا پاسخ داد: «یک وجب». همسران گفتند یک وجب کم است زیرا عورت از آن بیرون میزند. حضرت گفت یک ذراع (دو وجب). همسران دوباره گفتند در این صورت پاهایشان نمایان میماند. پیامبر گفت «همان یک ذراع باشد و چیزی بر آن نیفزایید». وی میافزاید که موارد مشابه این روایت نیز در چند سند دیگر از جمله سنن الکبری، مسند احمد بن حنبلو سنن ابن ماجهآمده است. مطابق نظر برخی مخالفان وجوب حجاب، انداختن پارچه روی سر از رسوم برخی اعراب جاهلیبوده است، اما در اسلام بر آن امر نشده است. مطابق این نظر سربرهنه شدن زنان در هنگام عزاداری در میان همهی اقشار عرب رایج بوده. طبق گزارش تاریخ یعقوبی، فاطمه دختر پیامبر اسلام در واکنش به خشونت و تهدیدی که بر سر مسئلهی خلافت نسبت به همسرش صورت گرفت، «بیرون آمد و گفت: به خدا قسم باید بیرون روید اگرنه مویم را برهنه سازم و نزد خدا ناله و زاری کنم. بر اساس گزارش تفسیر عیاشی، وی پس از اتمام حجتدست حسن و حسین را گرفت و به سمت قبر پدر حرکت کرد تا موی سرش را پریشان کند و به درگاه پروردگار ناله سر دهددر گزارش دیگری نقل شده که زنان بنی هاشمپس از شنیدن خبر شهادت امام علی، با سرهای برهنه و موهای پریشان از خانهی خود خارج شدند. چندین روایت مشابه دربارهی حضور سربرهنهی عامدانهی زینب دختر امام علیدر ملا عام به نشانهی عزا و زاری وجود دارد. 3-2- حدود حجاب در روابط زن و مردبی شك، پوشش زن در برابر مردان نامحرم، يكی از ضروريات دين اسلام است كه درباره جنبه اسلامی آن نمی توان ترديدی به خود راه داد. در قرآن كريم و روايات وارده از پيامبر اكرم (صلی الله عليه وآله) و ائمه معصومين (عليهم السلام) و نيز در كلمات فقها، به وجوب و كيفيت آن تصريح شده است. حجاب در اديان گذشته نيز وجود داشته است، ولی اين حكم در دين اسلام بسيار مترقی تر است، زيرا در اين دين، از افراط و تفريط هايی كه در مورد پوشش زنان در اديان و اقوام گذشته وجود داشته، اجتناب شده و برای حجاب، حدی متناسب با غرايز انسانی در نظر گرفته شده است. حجاب اسلامی به معنای حبس زن در خانه و دوری از شركت در مسائل اجتماعی نيست، بلكه بدين معناست كه زن در معاشرت خود با مردان بيگانه عفت و حيا پيشه كند، موی سر و اندام خويش را بپوشاند و از جلوه گری و خودنمايی بپرهيزد. در قرآن كريم در مورد حجاب و روابط زن و مرد، دو دسته آيه وجود دارد. دسته اول آياتی جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید |